اولين عكسي كه گرفتم
سلام شكوفه بهار نارنج،عسلم، دوشنبه 18 ارديبهشت به خاطر اينكه در نمايشگاه بين المللي كتاب ، راديو ايران هم غرفه اي داير كرده بود، براي تهيه گزارش مجبور شدم كه به نمايشگاه برم. مي خواستم با عوامل برنامه "صبحانه به صرف كتاب"به راديو برگردم كه مديرمون طي تماسي ازمن خواست كه در نمايشگاه بمونم چون مدير شبكه براي بازديد مي آمدند.گفتم گل پسر را چه كاركنم؟كه ايشان گفتند چون مي خواهند با خانواده به نمايشگاه بيايند ، مي توانند سيد كوچولو را از مهد تحويل بگيرند و با خودشون بيارند.قبول كردم اما بعد منصرف شدم چون ممكن بود خواب محمد سپهر به هم بخوره و غريبي كنه و توي راه بهونه بگيره و گريه كنه.بنابراين از خاله آزاده خواستم كه وقتي ساعت اداري ...